loading...
نت سرای الماس

_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

شاید این جمعه بیاید شاید ***.*** پرده از چهره گشاید شاید

اَللّهُـمَّ عَجِّـل لِوَلیِّـکَ الفَـرَج

رضا قدرتی بازدید : 508 جمعه 08 شهریور 1392 نظرات (1)

زندگینامه امام حسن عسگری(ع)

امام حسن عسگري عليه السلام:

«من به حال اهل خراسان غبطه مي خورم كه دانشمندي بسان فضل بن شاذان در ميان آنهاست و به او دسترسي داشته و از محضرش بهره مي برند.»

«خدا فضل را رحمت كند.»

نيشابور در عصر فضل بن شاذان

فضل بن شاذان در سال 260 وفات نموده، و چنانكه بعد از اين خواهيم گفت وفات وي به نقل مورخان در سن پيري رخ داده است. پس او حداقل هفتاد سال بايد عمر نموده باشد كه از سال 190-260ق. را شامل مي شود.

بنابراين، ايام زندگاني فضل مصادف بود با خلافت مأمون عباسي (198-218) و فرمانروايي طاهريان بر خراسان (205-259ق.) و اوايل حكومت صفاريان (254-290ق.). همچنين ايام عمر وي با روزگار پنج امام بزرگوار شيعه بدين ترتيب مصادف بوده است.

حضرت امام رضا عليه السلام (148-203ق.).

حضرت امام جواد عليه السلام (195-220ق.).

حضرت امام هادي عليه السلام (212-254ق.).

حضرت امام حسن عسكري عليه السلام (232-260ق.).

حضرت صاحب الزمان (ع) (متولد 255 ق.).

فضل خدمت اين بزرگواران را درك نموده و از همه آنها روايت نقل مي كند. آنچنانكه بعد از اين به تفصيل در اين رابطه گفتگو خواهد شد.

سابقة درخشان

نسب فضل بن شاذان به قبيله «ازد» مي رسد. نجاشي به اين مطلب تصريح نموده و در كتاب خود در ذكر فضل بن شاذان چنين مي نويسد:

«الفضل بن شاذان بن الخليل ابومحمد الازدي النيشابوري...»

همچنين علامه حلي در كتاب «الخلاصه» مي فرمايد:

«الفضل بن شاذان (بالشين المعجمه و الدال المعجمه و النون) ابن الخليل (بالخاء المعجمه) ابومحمد الازدي النيسابوري».

چنانچه ملاحظه مي شود هر دو بزرگوار فضل را ازدي نسب معرفي نموده اند. و از اينجا روشن مي شود كه خاندان وي از قبيله ازد بوده و به نيشابور هجرت نموده اند.

كانون علم و ايمان

فضل در خانداني ديندار و پيرو اهلبيت عليهم السلام تولد يافت. و اين امر موجب گشت كه وي از همان دوران كودكي با معارف دين آشنا گردد. پدر وي كه يكي از حديث شناسان عصر ائمه عليهم السلام بود براي كسب حديث از محضر امامان شيعه عليهم السلام مسافرتهايي به عراق نمود و در سفرها فرزند خود فضل را به همراه داشت. علاوه بر آن برادران فضل نيز از راويان اخبار و مردان ديني عصر خود بودند كه ياد و نام آنها جسته و گريخته در كتابهاي رجال ذكر شده است. در اين دفتر، افرادي را كه از خاندان فضل بن شاذان برخاسته و به جهان اسلام خدمت نموده اند به طور مختصر معرفي مي نماييم.

1- شاذان فرزند خليل نيشابوري: شاذان پدر فضل از اصحاب و راويان امام رضا عليه السلام و امام جواد عليه السلام مي باشد. همچنين از شاگردان يونس ابن عبدالرحمن راوي معروف امام موسي بن جعفر عليه السلام است.

2- ابوجعفر محمد بن احمد بن نعيم بن شاذان بن خليل نيشابوري: او نوة برادر فضل بن شاذان مي باشد از او به نامهاي «ابي عبدالله شاذاني»، «شاذاني»، «محمد بن نعيم بن شاذان»، «محمد بن شاذان بن نعيم»، نيز ياد شده است.

3- ابوعبدالله محمد بن شاذان: او نيز يكي از برادران فضل مي باشد و از فضل بن شاذان روايت نقل مي كند و نوة برادري وي ابوجعفر محمد بن احمد بن نعيم بن شاذان نيشابوري از او روايت نقل مي كند.

4- محمد بن فضل بن شاذان نيشابوري: او بزرگترين فرزند فضل مي باشد و به همين جهت كنيه فضل بن شاذان «ابومحمد» بوده است.

5- ابوجعفر محمد بن نعيم بن شاذان ملقب به حاكم: او از عموي خود ابي عبدالله محمد بن شاذان روايت نقل مي كند و شيخ صدوق نيز از وي روايت نقل مي كند.

6- ابونصر قنبر بن علي بن شاذان: او برادرزاده فضل بن شاذان مي باشد و از طريق پدر خود از فضل روايت نقل مي كند و شيخ طوسي از طريق محمد بن علي بن حسين از وي روايت نقل مي كند.

ولادت

از محل تولد فضل بن شاذان اطلاعي در دست نيست، جز اينكه با توجه به اشتهار پدرش به شاذان نيشابوري، مي توان حدس زد كه احتمالاً تولد وي در نيشابور بوده است.

همچنين سال تولد وي در كتب ضبط نشده، ولي آنگونه كه از كتاب كشي بر مي آيد او مدتي پس از وفات هارون عباسي (193 ق.) به همراه پدرش به بغداد آمد. پس تولد او بايد قبل از اين تاريخ بوده و به هنگام وفات، حداقل شصت و هفت سال سن بايد داشته باشد چنانكه بعد از اين بيان خواهد شد.

نام وي فضل و نام پدرش شاذان و نام جدش خليل است. كنيه او ابومحمد و لقبش علم الدين و به ابن شاذان مشهور است.

اشتهار او به ابن شاذان و همچنين بودن نامش فضل و نام پدرش شاذان موجب گرديد كه با دانشمندان عصر خود كه بدين لقب مشهور و با وي هم نام بودند اشتباه گردد. لذا براي رفع هرگونه خطا و اشتباه ناچاريم دانشمندان معاصر و متأخر وي را كه به نام فضل بن شاذان يا با لقب ابن شاذان مشهور بوده اند ذكر نموده و توضيحات كوتاهي پيرامون هر يك ارائه نماييم.

فضل از نگاه امام (ع)

فضل بن شاذان در عصر چهار نفر از ائمه عليهم السلام (امام رضا و امام جواد و امام هادي و امام حسن عسكري عليهم السلام) زندگي مي كرد و در آن عصر رهبر شيعيان در نيشابور به شمار مي آمد. چنانچه اين امر از تعبيرات علما و گفتة خود فضل كه قبلاً نقل شد، در آن بيان كرده كه بعد از هشام بن حكم و سكاك من در برابر مخالفين از شيعه دفاع مي كنم، كاملاً هويدا است. اين امر باعث شده كه ائمه عليهم السلام در مورد وي اظهار نظر نمايند كه از آن بيانات مقام و موقعيت فضل به خوبي مشخص مي گردد. اغلب اين روايات را دانشمندان راوي شناس و بزرگوار شيعه در كتابهاي رجالي خود آورده اند و ما همه را در اينجا درج نموده و پيرامون هر يك توضيحاتي را تقديم مي داريم:

1- كشي در رجال خود از حامد بن محمد علجردي بوشنجي نقل مي كند كه فضل بن شاذان مردي را كه «فورا» لقب داشت و از مردمان بوزجان –از حوالي نيشابور) بود به عراق خدمت امام حسن عسكري عليه السلام به عنوان نماينده ارسال داشت. «فورا» مي گويد: من بر امام حسن عسكري عليه السلام وارد شدم وقتي خواستم از خدمتش خارج شوم كتابي را كه از تأليفات فضل بن شاذان بود و در پارچه اي پيچيده بودم از دستم افتاد پس حضرت كتاب را برداشت و بر آن نظر كرد پس از آن بر مؤلف آن فضل، رحمت فرستاد و فرمود:

«اغبط اهل خراسان بمكان الفضل بن شاذان و كونه بين اظهرهم».

حضرت امام هادي عليه السلام:

آن حضرت در سال 212 متولد شد و سال 220 به امامت رسيد تا در سال 254 در سن 42 سالگي به شهادت نايل آمد.

همه علماي رجال بر اين نكته توافق دارند كه فضل از ياران امام هادي عليه السلام بوده و از او نقل حديث كرده است.

 

 

 

حضرت امام حسن عسكري (ع):

آن حضرت در سال 232 ق. تولد يافت در سال 254 به امامت رسيد و هشتم ربيع الاول 260ق. شهيد گرديد. سال وفات آن حضرت چند ماه بعد از فوت فضل صورت گرفته است. علماي علم رجال در اينكه فضل از ياران آن حضرت بوده اتفاق دارند. اما با توجه به شرايط خاص حضرت امام حسن عسكري عليه السلام كه هميشه تحت نظر بوده و با توجه به پيري فضل بن شاذان و بعد مسافت بين نيشابور و عراق فضل بن شاذان موفق نشده مستقيماً از محضر آن حضرت كسب فيض كند و احاديث آن حضرت را با واسطه نقل مي كند.

فضل در كتب حديث و رجال

فرزانگي در علم و پرهيز از امور دنيوي و اهتمام به مسائل ديني فضل بن شاذان را به مرتبه اي رسانده كه همواره روايات وي و كتابهايش مورد توجه علماي شيعه باشد و علما در كتابهاي خود از فضل ياد كنند. در كتب حديثي بيش از هفتصد روايت از طريق او نقل شده است و نيز نام وي در تمامي كتب رجال شيعه بدون استثناء ذكر شده است. ما برخي از اظهار نظرهاي علماي شيعه در مورد فضل بن شاذان را با ترجمه نقل مي كنيم:

كشي: او در كتاب رجال خود كه اولين كتاب رجال باقي مانده از شيعه مي باشد، سه صفحه را به ذكر روايات وارده در مورد فضل بن شاذان اختصاص داده و در پايان، چند روايت را كه در انتقاد از وي رسيده و پاسخ گفته است.

ابوالعباس نجاشي در رجال خود در شرح حال فضل بن شاذان گويد:

«فضل بن شاذان بن الخليل ابومحمد الازدي النيسابوري ثقه، اُجّل اصحابنا الفقهاء و المتكلمين و له جلاله في هذه الطائفه و هو في قدره أشهر من أن نصفه.»

فضل بن شاذان دانشمندي است موثق و يكي از فقها و متكلمين بزرگ ما است و براي او ارزش و مقام خاصي در ميان شيعه مي باشد. او مشهورتر از آن است كه بخواهيم او را تعريف نمائيم.

شيخ طوسي در كتاب الفهرست، وي را با لقب فقيه و متكلم و جليل القدر ستوده است.

علامه حلي گويد:

«و كان ثقه جليلاً فقيهاً متكلماً له عظم شأن في هذه الطائفه و هذا الشيخ اُجل من أن يغمز عليه فانّه رئيس طائفتنا رضي الله عنه».

او دانشمندي موثق و فقيه و متكلمي بزرگوار است. او در ميان شيعه قدر و منزلت والايي دارد. و اين شيخ بزرگتر از آن است كه در موردش كوتاهي شود يا به او انتقاد وارد شود زيرا او رئيس علماي شيعه [در عصر خود] مي باشد.

علامه حلي در خلاصه رجال خود گويد كه ما از اخباري كه در انتقاد و مذمت فضل بن شاذان وارد شده، همه را در كتاب بزرگ رجال خود جواب داده ايم.

متأسفانه اين كتاب ارزشمند به دست ما نرسيده است اميد كه به فضل الهي روزي اين اثر گرانسنگ كشف و به جامعه علمي عرضه شود.

ابن داود نيز در كتاب خود وي را با عبارت «و كان احد اصحابنا الفقهاء العظام و المتكلمين حاله أعظم من أن يشار اليها» ستوده و روايت وارده از امام حسن عسكري عليه السلام را در موردش نقل نموده و بعد از آن گفته كه براي فضل اين افتخار كافي است كه امام وي را مدح نموده است.

شهيد قاضي نورالله شوشتري نيز در كتاب مجالس المؤمنين در ذكر شرح حال وي گويد:

«ابومحمد فضل بن شاذان بن خليل الازدي النيسابوري از اجلة شيعة نيشابور، و چون نام خود در فضل مشهور است. مبدع براهين عقليه و موضح قوانين نقليه است در حقايق مذهب حق اماميه ماهر بود و دقايق اصول آن طايفه عليه بر طبع نكته دانش ظاهر و باهر در كتاب خلاصه و كتاب نجاشي مذكور است.»

ابن فوطي نيز در كتاب مجمع الآداب في معجم الالقاب در مورد فضل بن شاذان گويد:

«علم الدين الفضل بن شاذان بن خليل النيسابوري الفقيه، كان من الفقهاء العلماء و له كتاب الايضاح في الامامه».

از اين عبارت، آنچنان كه محدث ارموي فرموده معلوم مي گردد كه لقب فضل، علم الدين و كتاب ايضاح مشهورترين كتاب وي بوده است.

استادان

فضل بن شاذان بسياري از راويان عصر خويش را در عراق ملاقات كرده و از آنها حديث فرا گرفته است. خود در اين مورد گويد:

«أَنَا خَلَفٌ لِمَنْ مَضي، اَدْرَكْتُ محمد بن ابي عمير و صفوان ابن يحيي و غيرهما، و حملت عنهم منذ خمسين سنه و مضي هشام بن حكم رحمه الله و كان يونس بن عبدالرحمن خلفه كان يرد علي المخالفين، ثم مضي يونس بن عبدالرحمن و لم يخلف خلفاً غير السكاك، فرد علي المخالفين حتي مضي رحمه الله، و انا خلف لهم من بعدهم رحمهم الله».

من وارث علمي علماي پيشين مي باشم و محضر محمد بن ابي عمير و صفوان بن يحيي و ديگر راويان را درك نموده ام و اكنون قريب پنجاه سال است كه از آنها روايت نقل مي كنم.

بعد از هشام بن حكم، يونس بن عبدالرحمن جانشين او بود و از شيعه در مقابل مخالفين دفاع مي نمود و بعد از وي سكاك جانشين او بود و از شيعه دفاع مي كرد، تا اينكه سكاك هم فوت نموده و الآن من بازمانده پيشينيان مي باشم.

فضل بن شاذاان تعدادي از اصحاب اجماع را درك نموده است او از اصحاب اجماع، از شاگردان امام صادق عليه السلام، محضر حماد بن عيسي و از شاگردان امام رضا عليه السلام غير از عبدالله بن مغيره محضر پنج نفر ديگر را درك نموده است.

كساني كه استاد فضل بن شاذان بوده و با وي از آنها حديث نقل مي كند عبارتند از:

1- شاذان بن خليل نيشابوري: -پدر فضل- كه فضل در موارد بسياري از وي روايت نقل مي كند. شاذان چنانكه قبلاً بيان شد خود از اصحاب امام رضا عليه السلام بوده است.

2- ابومحمد حماد بن عيسي جهني كوفي بصري (متوفي 209 ق.):

او از اصحاب امام صادق و امام كاظم و امام رضا عليهم السلام مي باشد و در طبقة دوم از اصحاب اجماع به شمار مي آيد.

3- ابواحمد محمد بن ابي عمير ازدي بغدادي: او از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد عليهم السلام و همچنين از اصحاب اجماع مي باشد. جلالت قدر او و منزلتش در نزد ائمه عليهم السلام بر كسي پوشيده نيست. فضل بن شاذان از وي دو نكته را ياد مي كند و كشّي در رجال خود ذكر نموده و داراي اهميت مي باشند كه عبارتند از:

علي بن محمد قتيبي شاگرد فضل بن شاذان گويد كه او گفت: پدرم از محمد بن ابي عمير سئوال نموده كه شما تعدادي از راويان اهل سنت را درك نموديد چطور از آنها روايت نقل نمي كنيد؟ او در جواب گفت: من از علماي عامه روايات زيادي را ياد گرفته ام اما چون ديدم كه بسياري از علماي ما از علماي عامه حديث ياد مي گيرند و از علماي خودمان نيز حديث ياد مي گيرند، بعد احاديث آن دو دسته را با هم مخلوط مي كنند، پس من خوشم نيامد تا از احاديث عامه نقل كنم و راويان را با احاديث شيعه مخلوط نمايم.

4- ابومحمد صفوان بن يحيي بجلي كوفي: او از اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهم السلام و همچنين از اصحاب اجماع مي باشد.

5- احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي (متوفاي 221 ق.): از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد عليهم السلام و از اصحاب اجماع مي باشد.

6- ابوعلي حسن بن محبوب سراد كوفي: از اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهم السلام و از اصحاب اجماع مي باشد.

7- ابومحمد حسن بن علي بن فضال كوفي (متوفاي 221 ق.): فضل بن شاذان از وي چند كتاب از جمله كتاب ابن بكير را درس گرفته است. او ابتدا فطحي مذهب بود بعداً از آن عقيده برگشت، علماي رجال همه به ثقه بودن وي شهادت داده اند.

8- ابوالفضل نضر بن مزاحم منقدي تميمي كوفي (متوفاي 212ق.): او از ياران امام جواد عليه السلام مي باشد و مؤلف كتابهاي جمل، صفين و نهروان است. كتاب صفين وي با نام «وقعه الصفين» به چاپ رسيده و از منابع تاريخي معتبر جنگ صفين به شمار مي رود.

9- ابوسليمان داود بن كثير رقي كوفي: از اصحاب امام صادق و امام كاظم عليهم السلام.

10- محمد بن جمهور عمي: از اصحاب امام كاظم عليه السلام، عده اي از علماي رجال مانند كشي و نجاشي ثقه بودن او را قبول ندارند.

11- ابوجعفر بصري: از اصحاب امام جواد عليه السلام.

12- اسماعيل بن سهل كاتب دهقان.

13- ابوداود سليمان بن سفيان المسترق (متوفاي سال 231 ق.): از اصحاب امام صادق و امام كاظم عليهم السلام مي باشد.

14- عمار بن مبارك: از اصحاب امام صادق عليه السلام.

15- ابوعمر و عثمان بن عيسي عامري كلابي از اصحاب امام كاظم و امام رضا عليهم السلام، او از واقفيان مي باشد، علماي رجال، احاديث وي را قبول دارند.

16- فضاله بن ايوب ازدي اهوازي از اصحاب امام كاظم عليه السلام.

17- علي بن حكم بن زبير انباري كوفي از اصحاب امام جواد عليه السلام.

18- ابراهيم بن عاصم

19- ابوهاشم داود بن قاسم جعفري بغدادي از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام حسن عسكري عليهم السلام.

20- ابومحمد قاسم بن عروه از اصحاب امام صادق عليه السلام، وفات او در عراق اتفاق افتاده است.

21- ابن ابي نجران از ياران امام كاظم و امام جواد عليهم السلام.

فضل بن شاذان ساليان زيادي از محضر اين حديث شناسان و ديگران خوشه چيني نمود و بعد از آن به وطن خود نيشابور برگشت، وجود او در نيشابور دژ محكمي براي شيعيان شد. او در نيشابور به ترويج مذهب شيعه اثني عشري پرداخت و شاگردان چندي را تربيت نمود.

شاگردان

1- محمد بن فضل بن شاذان نيشابوري

2 و 3- محمد شاذان و علي بن شاذان

4- ابوعبدالله محمد بن نعين بن شاذان

5- ابوالحسن علي بن محمد بن احمد بن قتيبه نيشابوري

6- سهل بن بحر فارسي

7- ابوعلي احمد بن يعقوب بيهقي

8- حامد بن محمد ازدي علجرودي بوسنجي

9- محمد بن اسماعيل بندقي نيشابوري

10- بورق بوشنجاني

راويان

1- سند شيخ صدوق: او در پايان كتاب من لا يحضره الفقيه در ذكر سند احاديث روايت شده در كتابش گويد:

و ما كان فيه عن الفضل بن شاذان من العلل التي ذكرها عن الرضا فقد رويته عن عبدالواحد بن عبدوس نيسابوري العطار رضي الله عنه، عن علي بن محمد بن قتيبه، عن الفضل ابن شاذان النيسابوري، عن رضا عليه السلام.

2- سند «كشّي» او از فضل از طريق ابوعبدالله شاذاني و علي بن محمد قتيبه نيشابوري روايت مي كند و چون خود از علماي رجال است همين نقل وي مي تواند قابل توجه باشد و دليلي براي توثيق آنها محسوب گردد.

3 و 4- سند شيخ طوسي و شيخ كليني: شيخ طوسي در پايان تهذيب در بيان اسناد روايت هاي خود گويد:

«و من جمله ما ذكر تدعن الفضل بن شاذان ما رويته بهذه الاسانيد عن محمد بن يعقوب عن علي ابراهيم عن ابيه و محمد بن اسماعيل عن الفضل بن شاذان».

جهاد با قلم

ابن شاذان گنجينه اي از علوم اهل بيت عليهم السلام را در سينه داشت و با معارف فراواني كه از محضر ائمه عليهم السلام اندوخته بود، براي نشر علوم ديني و دفاع از حريم تشيع تأليفات زيادي به رشتة تحرير در آورد. اكثر نويسندگان كتب تراجم، او را به داشتن مصنفات زياد، ياد نموده اند.

اغلب اين نوشته ها در تندباد حوادث و رخدادهاي تاريخي از بين رفته اند. آنچه از اين آثار گرانقدر و پربها به دست ما رسيده بيش از چند كتاب نمي باشد.

نام تأليفات فضل بن شاذان در كتاب فهرست شيخ طوسي ياد شده است.

شيخ طوسي در اين كتاب سي و يك جلد از تأليفات فضل را نام مي برد و در پايان مي گويد:

«و له غير ذلك مصنفات كثيره لم تعرف اسماؤها»

براي فضل تأليفات زيادي وجود دارد كه نامشان شناخته نشده است.

تأليفات فضل

1- كتاب العروس و هو كتاب العين

2- كتاب الوعيد

3- الاستطاعه

4- مسائل في العلم

5- الأعراض و الجواهر

6- كتاب العلل

7- كتاب الايمان

8- اثبات الرجعه

9- كتاب الرجعه في الحديث

10- تبيان اصل الضلاله

11- التوحيد في كتب الله

12- كتاب الوعد و الوعيد

13- محنه الاسلام

14- كتاب السنن

15- اربع مسائل في الامامه

16- الفرايض الكبير

17- الفرايض الصغير

18- الفرايض الاوسط

19- كتاب المسح علي الخفين

20- كتاب الطلاق

21- مسائل البلدان

22- كتاب اللطيف

23- كتاب القائم عليه السلام

24- الملاحم

25- كتاب الحذو النعل بالنعل

26- كتاب الامامه

27- كتاب فضل امير المؤمنين عليه السلام

28- معرفه الهدي و الضلاله

29- التعري و الحاصل

30- الخصال في الامه

31- المعيار و الموازنه

32- النجاح في عمل شهر رمضان

33- النسبه و الثنويه

34- النقض علي الاسكافي في تقويه الجسم

35- الرد علي الباطنيه القرامطه

36- كتاب الرد علي اهل التعطيل

37- رد بر محمد بن كرام

38- رد بر احمد بن حسين

39- الرد علي يمان بن الرباب

40- رد بر فلاسفه

41- رد بر مرجئه

42- رد بر حشويه

43- رد بر ثنويه

44- رد بر غاليات محمديه

45- كتاب رد براصم

46- كتاب رد بر مَنانيّه

47- رد بر ابي عبيد در طلاق

48- رد بر بائسه

49- رد بر حسن بصري در تفضيل

كتاب هاي ديگر

50- كتاب المتعتين متعه النساء و متعه الحج

51- كتاب الحسني

52- كتاب الرد علي المثلثه

53- الديباج

54- كتاب المسائل و الجوابات

55- اليوم و الليله

آثار موجود

56- الايضاح: اولين كسي كه اين كتاب را از تأليفات فضل بن شاذان شمرده، كمال الدين عبدالرزاق بن تاج الدين احمد معروف به ابن فوطي (متوفاي 723ق.) مي باشد. او در كتاب نفيس خود «تلخيص مجمع الآداب في معجم الالقاب» مي نويسد:

«علم الدين الفضل بن شاذان بن الخليل النيسابوري الفقيه، كان من الفقهاء العلماء، و له كتاب الايضاح في الامامه».

57- العلل: نسخة اصلي اين كتاب در دست نيست. ولي خوشبختانه شيخ صدوق تمامي مطالب آن را در كتاب «علل الشرايع» و «عيون اخبار الرضا عليه السلام» مندرج ساخته است.

58- كتاب غيبت

59- مجالس فضل بن شاذان با اهل خلاف

پاسداري از حريم تشيع

فضل بن شاذان با توجه به ذكاوتي كه داشت و رواياتي كه از محضر ائمه عليهم السلام استفاده نموده و اساتيدي كه نزد آنها تحصيل كرده بود بعد از بازگشت به خراسان، دژ محكمي براي شيعيان در مقابل مخالفين بود. در برابر تهاجم از آنان دفاع مي نمود. طبق نقلي كه از وي ذكر شد جانشين علماي گذشته چون محمد بن ابي عمير و صفوان بن يحيي است كه پنجاه سال از محضر آنها استفاده كرده است، وي بعد از هشام بن حكم و يونس بن عبدالرحمن و سكاك كه از متكلمين شيعه بودند و از تشيع دفاع مي نمودند، از حريم تشيع پاسداري كرده است.

مناظرات فضل

فضل بن شاذان فقيهي آگاه و متكلمي زبردست بود، او در ميدانهاي مبارزه و استدلال با مخالفين با ادلة قوي از حقانيت شيعه دفاع نموده و مظلوميت اهل بيت عليهم السلام را به اثبات رسانيد. متأسفانه از مناظرات وي اثري مستقل باقي نمانده است. تعدادي از اين مناظرات را شيخ مفيد در «مجالس» خود ذكر و به آنها اعتماد نموده است. بعد از شيخ مفيد نيز سيد رضي در كتاب «الفصول المختاره» پنج مورد از اين مناظرات را به نقل از «المجالس» شيخ مفيد آورده است. اين موارد بخوبي از معتبر بودن استدلالهاي فضل در نزد علمايي نظيرشيخ مفيد و سيد مرتضي حكايت دارد. و همچنين قدرت بيان و استواري انديشه فضل را مي رساند.

ظهور امام زمان (عج)

فضل بن شاذان چون مي دانست كه شيعيان هميشه منتظر ظهور و فرج حضرت صاحب هستند و اين امر ممكن است بهانه سودجويي عده اي شيّاد گردد و براي اهداف و اغراض خاصي وقت معيني را براي ظهور آن حضرت شايع سازند، لذا در كتاب خود احاديث زيادي را از ائمه عليهم السلام در نهي از تعيين وقت براي ظهور آن حضرت نقل نموده است از جمله آنها اين حديث است:

«فضل بن شاذان، عن احمد بن محمد و عبيس عن كرام بن الفضيل:

قال سَئَلْنا ابا جعفر عليه السلام: هَل لهذا الامر وقتٌ؟ فقال عليه السلام: كَذِبَ الوَقّاتُون، كَذِبَ الوقّاتُون، كَذِبَ الوقّاتون».

فضل گفت از امام محمد باقر عليه السلام پرسيديم كه آيا وقت معيني براي اين امر (ظهور حضرت صاحب الامر عج) هست؟ امام سه مرتبه پشت سر هم فرمودند: دروغ مي گويند، آنها كه وقت خاص مشخص مي كنند.

فضل بن شاذان عن حسين بن يزيد الصحاف عن منذر الجوّاز عن عبي عبدالله عليه السلام

«قال: كَذِبَ المُوَقّتون، ما وَقَّتْنا فيما مَضي و لا نُوَقِّتُ فيما يَستَقْبِل».

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند: دروغ گفتند كساني كه وقت براي ظهور قرار دادند. ما در گذشته براي اين امر وقت قرار نداديم و در آينده نيز وقت قرار نخواهيم داد.

فضل بن شاذان به سند خود حديث مفصلي را از حضرت رسول الله صلي الله عليه و آله روايت نموده و در پايان اين حديث چنين آمده:

«قال (سلمان): متي يظهر يا رسول الله؟ قال (ص): لا يعلم ذلك الا الله، و لكن لذلك علامات، منها نداءٌ مِنَ السماءِ و خَسْفٌ بِالمشرق، و خَسْفٌ بالمغرب و خَسْفٌ بالبَيداء».

چند نمونه از اين احاديث عبارتند از:

«فضل بن شاذان باسناده عن ابن عباس قال: قَدِمَ يهودي الي رسول الله صلي الله عليه و آله يقال له نَعْثَل... فقال فاخبرني عن وصيّك مَن هو؟ فما من نبي الا و له وصيّ و ان نبينا موسي بن عمران اوصي الي يوشع بن نون.

فقال (ص): نعم، إنّ وصيّي و الخليفه من بعدي علي بن ابي طالب و بعده سبطاي الحسن و الحسين، يتلوه تسعهٌ من صلب الحسين، ائمهٌ ابرار.

قال: فسمهم لي يا محمد (صلي الله عليه و آله).

قال نعم اذا مضي الحسين فابنه علي فاذا مضي عليّ فابنه


محمد، فاذا مضي محمد فابنه جعفر، فاذا مضي جعفر فابنه

موسي، فاذا مضي موسي فابنه علي، فاذا مضي عليّ فابنه

محمد، واذا مضي محمد فابنه علي، فاذا مضي علي فابنه

الحسن، و بعد الحسين الحجه بن الحسن بن علي، فهذه اثنا عشرا ماماً علي عدد نقباء بني اسرائيل».

ابن شاذان به سند خود از ابن عباس نقل مي كند كه مردي يهودي كه نعثل نام داشت خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد و سئوالاتي كرد در پايان اين سئوال را از حضرت نمود:

يا محمد وصيّ تو كيست؟ زيرا كه هيچ پيامبري بدون وصي نبوده همچنان كه پيامبر ما موسي به يوشع بن نون وصيت كرد.

حضرت فرمودند: بلي، بدرستي كه وصي و خليفه بعد از من علي بن ابي طالب است و بعد از او دو نوة من حسن و حسين و بعد از آنها نه تن از نسل حسين عليه السلام وصي من هستند كه امامان نيكوكارند.

نعثل گفت: نام ايشان را از برايم ذكر كن:

حضرت فرمودند: بعد از حسين فرزندش علي وصي و خليفه او باشد و بعد از علي فرزندش محمد و بعد از محمد فرزندش جعر و بعد از او فرزندش موسي و بعد از او فرزندش علي و بعد از او فرزندش محمد و بعد از او فرزندش علي و بعد از وي فرزندش حسن و بعد از وي فرزندش حجه بن الحسن بن علي وصاياي منند و ايشان دوازده امامند به عدد نقباي بني اسرائيل.

سفر به جهان ابدي

قريب پنجاه سال زندگي فضل بن شاذان سال مصادف با حكومت طاهريان بر خراسان بود. عبدالله بن طاهر كه سرسلسله طاهريان بود مركز حكومت خود را در نيشابور قرار داد. او از سران لشكر مأمون بود. و يكي از شاهدان عهدنامه ولايتعهدي امام رضا عليه السلام همين عبدالله بن طاهر است كه در سال 201ق. آن را تأييد نموده است. عبدالله در سال 213ق. بر مسند حكومت در نيشابور تكيه زد. او در نيشابور فضل بن شاذان را به دليل تشيّع وي احضار و بعد از سئوال و جوابهائي دستور تبعيد وي را صادر نمود. آنچه مسلم است فضل پس از تبعيد از نيشابور در خراسان بسر مي برد. اما محل دقيق سكونت وي مشخص نيست.

عبدالله بن طاهر تا سال 230ق. حكمراني بر نيشابور و حوالي آن را در اختيار داشت، بعد از وي طاهر ثاني از سال 230 تا 248 و بعد از وي محمد بن طاهر از سال 248 تا 259 از سلسلة طاهريان بر آن ناحيه حكومت كردند در سال 259 صفاريان پيشروي خود را به سوي خراسان و نيشابور شروع نمودند كه در نهايت هجوم آنان منجر به براندازي طاهريان گرديد. آنها همين سال دامنه فتوحات خود را به بيهق (سبزوار) رسانيدند، در همين ايام فضل بن شاذان در بيهق بود. او كه مي دانست رفتار صفاريان با وي به مراتب بدتر از طاهريان خواهد بود، با اينكه در سن پيري قرار داشت بار سفر را بربست و بناچار از آن شهر خارج شد فرار در سن پيري و سفر در حالت اضطرار كه حتماً به صورت مخفي صورت مي گرفت موجب گرديد كه فضل به شدت ضعيف گردد و در نهايت به بستر بيماري افتد. قرائني در دست است كه او چند ماهي بعد از خارج شدن از بيهق در حالت بيماري در نيشابور بوده است.

«كشّي از ورّاق سمرقندي نقل مي كند كه او گفت من براي سفر حج از شهر خود خارج شدم و بورق بوسنجاني را كه از هم مسلكان ما بود ملاقات كردم پس صحبت از فضل بن شاذان به ميان آمد، او گفت فضل شديداً مريض است».

بايد توجه داشت كه خارج شدن براي سفر حج آن هم از شهري مثل سمرقند و نيشابور در زمانهاي سابق حداقل چهار تا پنج ماه قبل از موسم حج صورت مي گرفت. پس مي توان از اين نقل به دست آورد كه فضل چند ماه قبل از ذي حجه سال 259 در بستر بيماري بوده است.

بورق مي گويد: بعد از حج وارد شهر «سامرا» شدم تا امام حسن عسكري عليه السلام را ملاقات نمايم. نزد آن حضرت سخن از فضل پيش آمد و حضرت امام عليه السلام براي وي طلب رحمت كرد.

بورق مي گويد: چون به شهر نيشابور برگشتم متوجه شدم كه فضل در همان ايام كه امام بر وي رحمت فرستاده، فوت كرده است.

اگر مسافرت بورق بعد از انجام مراسم حج به سامرا يك ماه طول كشيده شده باشد روشن مي شود كه فضل در ماه محرم سال 260ق. به رحمت خدا رفته است.

علاوه بر آن، كشي از نامه اي بحث مي كند كه جعل كنندگان ناشيانه آن را جعل كرده و مدعي شدند كه آن از طرف امام حسن عسكري عليه السلام صادر شده است. حال آن كه زمان صدور نامة امام عليه السلام بر طبق نظر آنها، دو ماه پس از فوت فضل بوده است ولي از آنجا كه در نامة فوق به زنده بودن فضل تصريح شده است، جعلي بودن نامه كشف مي شود. از اين نقل روشن مي شود كه حضرت امام حسن عسكري عليه السلام حداقل دو ماه بعد از فضل بن شاذان در قيد حيات بوده كه جاعلين نامه اي را بدو نسبت داده اند و مي دانيم كه شهادت امام حسن عشكري عليه السلام در 8 ربيع الاول سال 260ق. رخ داده است. اين هم مؤيد آن است كه فضل در ماه محرم از دنيا رفته است.

خلاصه سخن آنكه فضل، بعد از ساليان دراز خدمت و كوشش در راه بسط مذهب شيعه اثني عشري و دفاع از حريم اهل بيت و تحمل سختيهاي فراوان از طرف مخالفان در محرم سال 260ق. از اين سراي پرفريب، رخت عافيت به سراي جاويد كشيد.

جنازه اش توسط شيعيان نيشابور تشييع شد و شاگردش ابوعلي احمد بن يعقوب بيهقي بر وي نماز گزارد و در شهر نيشابور به خاك سپرده شد.

آرامگاه فضل از همان زمان مورد توجه شيعيان قرار گرفت به طوري كه اكنون پس از گذشت دوازده قرن از آن تاريخ هنوز پابرجا و زيارتگاه عاشقان است. اين آرامگاه در جنوب شرقي نيشابور به فاصلة هفت كيلومتري از نيشابور در باغي وسيع قرار دارد كه امروز به «بهشت فضل» مشهور است و هم اكنون گنبد و بنايي بر روي آن موجود است.

بناي مذكور تمامي از آجر ساخته شده و در نماي خارجي آن هيچ گونه تزييني به كار نرفته است. گنبدي كه بر فراز بقعه است داراي پوششي از كاشي است. بناي مزبور به طور مكرر مرمت شده و نشاني از معماري قديم در آن ديده نمي شود.

بر روي مزار فضل كتيبه اي نقش بسته كه نشانگر مراتب فضل و علم وي مي باشد. عبارتهاي نقش بسته بر آن چنين است:

«هذا ضريح النحرير المنعال و النبيل المفضال ذي العز و الاجلال، شمس ذوي البسائط و الافضال المؤسس الممهد لعلم الكلام القائم بالقسط لاقامه البراهين لاهتداء الانام، الراوي عن الامين، ابي الحسن علي بن موسي و ابي جعفر الثاني عليهما السلام زبده الرواه و نخبه الهداه و قدوه الاجلاء المتكلمين و اسوه الفقهاء المتقدمين الشيخ العليم الجليل الفضل بن شاذان بن الخليل طاب ثراه، قد وصل بلقاء ربه في سنه 260هـ .ق.»

«باغ فضل» اينك زيارتگاه ارباب دل است و پيرامونش مقبره خانوادگي نيشابوريان است.

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما نسبت به این وبلاگ و کافی نت الماس خانلق چیست ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 60
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 33
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 49
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 741
  • بازدید ماه : 51
  • بازدید سال : 17,389
  • بازدید کلی : 130,795